معرفی کتابهای «اشک را مهلت ندادیم» و «گمنام در قلهها» در رادیو فرهنگ
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۴۹۶۸۴
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، «چاپخانه» برنامهای از گروه کتاب با موضوع معرفی تازههای نشر و گفتگو با نویسندگان و مترجمان است که در برنامه این هفته ضمن گفتگو با نویسندگان این دو کتاب، آثارشان معرفی میشود.
در بخش نخست برنامه محمدرسول تبیک به عنوان کارشناس مجری برنامه با سمیه جمالی نویسنده کتاب «اشک را مهلت ندادیم» از انتشارات "۲۷ بعث، گفتگو میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این کتاب اثری در گونه دفاع مقدس است که نویسنده در ۶ فصل به روایت خاطرات زهرا یوسفیان همسر شهید ابوالفضل محمدی میپردازد.
روایتی زنانه از زاویه دید اول شخص که نویسنده سعی کرده است آن را به حوزه داستان نزدیک کند. این کتاب که اولین عنوان از مجموعه «همسرانه» است، در سال ۱۴۰۱ را نشر ۲۷ بعثت در ۱۳۶ صفحه روانه بازار چاپ کرد.
شهید ابوالفضل محمدی در عملیات خیبر بهعنوان تیربارچی و آرپیجیزن حضور داشت و روز ۱۸ اسفند ۱۳۶۲ به شهادت رسید. پیکر اینشهید سالها در منطقه مجنون مفقود بود تا اینکه ۱۳ تیر ۱۳۷۶ تفحص و احراز هویت شد.
در بخش دوم برنامه حامد صلاحی کارشناس مجری برنامه با ناصر پروانی نویسنده کتاب «گمنام در قلهها» از انتشارات شاهد گفتگو میکند.
این کتاب برشی تحلیلی از برخی خاطرات شهید احمدرضا احدی است که در فضایی متفاوت از خاطره نویسیهای مرسوم و یا حتی داستانهای ادبیات مقاومت به رشته تحریر درآمده است.
پروانی در این کتاب با سبکی متفاوت نوشته است ضمن روایت چندین خاطره بکر از دوران کودکی و نوجوانی شهید احدی به تحلیل رفتاری آنها پرداخته و به نوعی آن رویدادها را با زمان حال مطابقت داده است.
نویسنده که در بخشهای عمدهای از کتاب به قول خودش بلندبلند فکر کرده است به تحلیل ریشهای رفتارها و تصمیمات این شهید والامقام که نفر اول کنکور پزشکی سال۱۳۶۴ بوده است میپردازد. حمیدرضا احدی (برادر شهید) بازگو کننده خاطرات شخصیاش با شهید احدی است .
برنامه «چاپخانه» با گویندگی لیدا وحیدی و تهیه کنندگی زهرا نصرالهی، یکشنبهها ساعت ۲۱ روی موج اف ام ردیف ۱۰۶مگاهرتز از رادیو فرهنگ پخش میشود.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۴۹۶۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابی پر ازجاهای خالی!
دیوید برنز در کتاب «از حال بد به حال خوب» نگرش جدیدی به زندگی دارد و نوعی روش درمانی را پیشنهاد میدهد تا در زمان روبهرو شدن با افسردگی و اضطرابهای ناشی از مشکلات به آن پناه ببریم. «شناخت درمانی» موضوع اصلی این کتاب است؛ روشی که به ما میآموزد این افکار، احساسات و بهتر بگویم ذهن ماست که این حال ناخوش روانی را برای ما در طیفهای مختلف فراهم میکند و رنگوبوی زندگی را به سمت ناامیدی و افسردگی میکشاند، نه اتفاقهای بیرونی. راستش را بخواهید خودم هم به پیشنهاد یکی از دوستانم این کتاب ۶۱۸صفحهای را خریدم و آن را خواندم. مهدی قراچهداغی راحت و روان ترجمهاش کرده و گرافیک ساده و در عین حال پرمعنای صفحه روی جلد هم خوب از آب درآمده اما جذابیت اصلی این کتاب که باعث شده چاپ پنجاهونهم آن به دست من برسد، این است که این کتاب پر از جاهای خالی است که نویسنده آن را برای خواننده خالی گذاشته تا او هم دستبهقلم شود و ازافکار واحساساتش بنویسد.گویی خواندن بهتنهایی برای درک دانستههای این کتاب کافی نیست و توی خواننده نیز باید کنار نویسنده بنشینی، قلم به دست بگیری وجرأت نوشتن از احساسات وافکارت را پیدا کنی،حالا این توهستی که برای بهتر شدن حالت، همهجانبه تلاش میکنی؛ هم میخوانی و هم مینویسی.آنجایی که خطاهای شناختی را میشناسی و یاد میگیری در برابر افکار اتوماتیک که هر لحظه در ذهنت میگذرد، واکنش منطقی نشان دهی و احساساتت را بهتر کنی؛ اضطرابهای اجتماعیات را بپذیری و یاد بگیری چطور با آنها سر یک سفره بنشینی و راهحل جدیدی برای کاهش آن بیابی.این کتاب را به کسی که دوست ندارد خودش را با همه نقاط قوت و ضعف بشناسد، توصیه نمیکنم، چون در آن دکتر دیوید برنز خیلی تلاش کرده به ما بفهماند دست از جنگ با خودمان برداریم و خودمان را بپذیریم.
همچنین تکرار تمرینها وقتی میگوید اتفاق ناراحتکننده امروزت را بنویس و احساس خودت را اضافهکن خیلی جالب است؛ انگار تمرین خوشنویسی انجام میدهی تا ابتدا خطخطیهای ذهنت را پاک کنی و به جایش با خط خوانا از زندگی بنویسی.
یکی از نکات جالب دیگر این کتاب آن است که دست از شعار دادن و پیامهای انگیزشی برداشته و اتفاقا تو را با افکار حالبههمزن خودت روبهرو میکند، افکار سرزنشآمیز، درشتنماییها، پیشگوییها، ذهنخوانیها و... .
اما طولانیبودن این کتاب شاید یکی از دلایلی باشد که خیلیها حالش را نداشته باشند که آن را بخوانند و تکالیفش را انجام دهند اما انگیزه ادامهدادن این کتاب زمانی بیشتر میشود که احساس میکنی با مثالهایی که نویسنده آورده او هم مثل خواننده، این مشکلات را داشته و دانای کل نیست، همچنین میتوانی هر روز بخشی از این کتاب را دریابی و عجلهای برای تمامشدنش نداشته باشی.
خلاصه وقتی این کتاب را میخوانی، انگار سر کلاس درس دکتر برنز نشستهای و هر روز با بخشی از خودت که از دیدهها پنهان است، روبهرو میشوی تا بالاخره یاد بگیری با خودت، خوش بنشینی، دوستش داشته باشی و حال خوب را تجربه کنی.